پرایس اکشن راهنمایی جامع برای درک و استفاده از تحلیل قیمتی
![پرایس اکشن راهنمایی جامع برای درک و استفاده از تحلیل قیمتی](https://farjambourse.com/wp-content/uploads/2022/02/عکس-ها.jpg)
در بازارهای مالی، تحلیل قیمتی یکی از روشهای مهم برای پیشبینی رفتار قیمتها و تصمیمگیری در معاملات است. در این راستا، پرایس اکشن به عنوان یک روش تحلیلی بر پایه عملکرد قیمتی، به معاملهگران کمک میکند تا از الگوها و ساختارهای قیمتی در نمودارها بهره ببرند و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند. در این مقاله، به بررسی مفهوم و اصول پرایس اکشن میپردازیم و روشها و مزایا و معایب آن را بررسی میکنیم.
پرایس اکشن (Price Action)
سبک پرایس اکشن عبارت است از اینکه یک معاملهگر تمام تصمیمهای خود را فقط بر اساس نمودار قیمت (بدون استفاده از اندیکاتور) اخذ مینماید. این روش تنها بر روی خود نمودار قیمت تمرکز دارد و معاملهگر با رصد حرکات قیمت در طول زمان بدنبال یافتن نقاط بازگشت بازار است.
در حقیقت معاملهگر در این روش به دنبال تحلیل عرضه و تقاضا و تصمیمات سایر معاملهگران میباشد (آنچه که برروی حرکات قیمت تاثیر دارد را مورد برسی و ارزیابی قرار میدهد)، بدین معنی که چنانچه ما بررسی خود را تنها روی خود قیمت انجام دهیم قاعدتا یک گام عقب هستیم. پس ما در پرایس اکشن تمرکز خود را برروی عرضه و تقاضا قرار میدهیم، و این عرضه و تقاضا نشات گرفته از هیجانات معاملهگران ( ترس، طمع و …) میباشد.
پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت تلاش میکند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر میرسد را به شیوهای بهتر به معاملهگر ارائه دهد. در واقع با پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر میروند. سوال اصلی آنها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بلکه این است که چرا این اتفاق دارد میافتد! بنابراین میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.
پرایس اکشن به معنای عملکرد قیمتی است و به تحلیل نمودارهای قیمتی بدون استفاده از شاخصها و ابزارهای فنی پیچیده اشاره دارد. در واقع، مفهوم پرایس اکشن بر این اصل تمرکز دارد که تاریخچه قیمتها و الگوهایی که در نمودارهای قیمتی شکل میگیرند، میتوانند الگوهایی مفید و قابل پیشبینی در مورد آینده بازار ارائه دهند. معاملهگران در این روش، بر روی قیمت و حرکت قیمت متمرکز شده و با استفاده از الگوهای قیمتی، سطوح پشتیبان و مقاومت، خطوط روند و سایر عواملی که از نمودارهای قیمتی قابل استخراج هستند، تصمیمات خرید و فروش خود را میگیرند.
عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا تعیینکننده قیمت است، این امر در هر بازاری صدق میکند و معاملهگرانی که پویایی عرضه و تقاضا را درک میکنند درتحلیل حرکات کنونی و اینده بازار موفق تر عمل میکنند.
مناطق عرضه و تقاضا مناطق قابل مشاهدهای در نمودار فارکس هستند که برخلاف خطوط پشتیبانی و مقاومت، این مناطق بیشتر از خطوط دقیق شبیه مناطق هستند.
در بازار ارز فارکس، مناطق عرضه و تقاضا (Supply and Demand Zones) به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال شناخته میشوند. این مناطق به نقاطی در نمودار قیمت اشاره دارند که در آنها فشار خرید یا فروش قویتری نسبت به سایر بخشهای نمودار وجود دارد.
مناطق عرضه (Supply Zones) به نقاطی در نمودار اشاره دارند که در آنها احتمال افت قیمت بالاست. در این مناطق، فروشندگان بالقوه حضور دارند و آمادهاند تا با افزایش عرضه خود، قیمت را به سمت پایین هدایت کنند. این مناطق میتوانند شامل سطوح مقاومتی قوی، نقاط بازگشت قیمت و سطوح حمایتی قبلی باشند. در مقابل، مناطق تقاضا (Demand Zones) به نقاطی اشاره دارند که در آنها احتمال افزایش قیمت بالاست. در این مناطق، خریداران بالقوه حضور دارند و آمادهاند تا با افزایش تقاضای خود، قیمت را به سمت بالا هدایت کنند. این مناطق میتوانند شامل سطوح حمایتی قوی، نقاط بازگشت قیمت و سطوح مقاومتی قبلی باشند.
تحلیلگران فارکس با شناسایی این مناطق و درک نحوه واکنش قیمت به آنها، میتوانند استراتژیهای معاملاتی موثرتری را طراحی کنند. این امر به آنها کمک میکند تا نقاط ورود و خروج مناسب را شناسایی و ریسک خود را به طور موثرتری مدیریت نمایند.
3 نکته برای استفاده از عرضه و تقاضا
- از محدودههای زمانی بلندمدت برای شناسایی مناطق عرضه و تقاضا استفاده کنید
- حرکتهای قوی در خارج از منطقه تقاضا یا عرضه بالقوه را مشخص کنید
- از شاخصها برای تأیید مناطق حمایتی و تقاضا استفاده کنید
اصول و روشهای تحلیلی پرایس اکشن
اصول پرایس اکشن اساسیترین مفاهیم در تحلیل قیمتی و معاملات در بازارهای مالی هستند. این اصول، بر پایه مشاهده و تحلیل رفتار قیمت و الگوهایی که در نمودارهای قیمتی شکل میگیرند، تصمیمات معاملاتی را توجیه میکنند. در ادامه، به توضیح برخی اصول اساسی پرایس اکشن میپردازیم:
1. الگوهای قیمتی: یکی از اصول اساسی پرایس اکشن، شناسایی الگوهای قیمتی است. این الگوها میتوانند الگوهای تکراری در قیمت باشند که نشاندهنده تغییرات روند بازار هستند. به عنوان مثال، الگوی معروف سر و شانهها (Head and Shoulders) که میتواند نشاندهنده تغییر روند بازار باشد. با شناخت الگوهای قیمتی، معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج معاملات را بهبود بخشند.
2. سطوح پشتیبان و مقاومت: سطوح پشتیبان و مقاومت نقاط مهمی در نمودارهای قیمتی هستند که میتوانند تاثیرگذار بر رفتار قیمت باشند. سطح پشتیبان نقطهای است که قیمت به آن نزدیک میشود و به عنوان یک نقطه قوت در بازار عمل میکند. سطح مقاومت نقطهای است که قیمت نمیتواند به آن نفوذ کند و به عنوان یک نقطه ضعف در بازار عمل میکند. شناخت این سطوح، معاملهگران را در تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات یاری میدهد.
3. خطوط روند: خطوط روند نشاندهنده جهت حرکت قیمت در بازار هستند. با کشیدن خطوط روند روی نمودار قیمت، معاملهگران میتوانند روند قیمت را تشخیص دهند و به عنوان راهنمایی برای تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات استفاده کنند.
4. نقاط ورود و خروج: پرایس اکشن بر مبنای شناسایی نقاط ورود و خروج از معاملات استوار است. در تحلیل پرایس اکشن، معاملهگران تلاش میکنند تا با بررسی الگوهای قیمتی، سطوح پشتیبان و مقاومت، خطوط روند و نقاط ورود و خروج، تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ کنند. این اصول بر پایه تحلیل بصری قیمت و بدون استفاده از تکنیکال (از جمله شاخصها و نمودارهای فنی) و فاندامنتال (از جمله اخبار و رویدادهای اقتصادی) استوار هستند.
لازم به ذکر است که پرایس اکشن هیچ گونه پیشبینی قطعی راجع به رفتار قیمت ارائه نمیدهد و تحلیلهای مبتنی بر آن ممکن است با خطاها و عوامل غیرقابل پیشبینی دست و پنجه نرم کند. بنابراین، در صورت استفاده از پرایس اکشن، مهم است که معاملهگران با مدیریت ریسک مناسب و تحقیقات دقیق، تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ کنند.
این تنها چند روش از روشهای تحلیلی پرایس اکشن است و هر کدام از این روشها ممکن است با توجه به شرایط بازار و سبک معاملهگری فردی تغییر کنند. مهمترین نکته این است که برای استفاده موثر از روشهای تحلیلی پرایس اکشن، معاملهگران باید تجربه، آموزش و تمرین کافی داشته باشند تا بتوانند الگوهای قیمتی را به طور صحیح تشخیص دهند و تصمیمات معاملاتی مناسب را اتخاذ کنند.
موفقیت در استفاده از اصول پرایس اکشن نیازمند تجربه، تحلیل دقیق و شناخت عمیق از بازارها است. همچنین، مهم است که معاملهگران دارای سیستم مدیریت ریسک مناسبی باشند و بتوانند به درستی نقاط ورود و خروج را تعیین کنند.
مزایا و معایب پرایس اکشن
پرایس اکشن یک روش تحلیلی محبوب در معاملات مالی است و مزایا و معایب خاص خود را دارد.
مزایا:
- سادگی و کاربردپذیری: پرایس اکشن به عنوان یک روش تحلیلی ساده و مستقیم است که بر مبنای حرکات قیمتی در نمودار استوار است. این رویکرد نیازی به درک پیچیده مفاهیم ریاضی یا استفاده از اندیکاتورهای پیشرفته ندارد و میتواند به سرعت در عملیات معاملاتی به کار گرفته شود.
- تمرکز بر الگوهای قیمتی: پرایس اکشن به معاملهگران کمک میکند تا الگوهای قیمتی در نمودارهای قیمتی را تشخیص دهند. با شناخت و تشخیص این الگوها، معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج معاملات را بهبود بخشیده و تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند.
- استفاده از سطوح پشتیبان و مقاومت: با توجه به سطوح پشتیبان و مقاومت در نمودارهای قیمتی، پرایس اکشن معاملهگران را در شناسایی نقاط ورود و خروج معاملات یاری میدهد. این سطوح میتوانند به عنوان محافظهکارانهترین نقاط برای ورود و خروج از معاملات مورد استفاده قرار گیرند.
- عدم وابستگی به نویز: پرایس اکشن صرفاً بر دادههای قیمتی واقعی بازار تمرکز دارد و از اندیکاتورهایی که ممکن است اطلاعات گمراهکننده ایجاد کنند، استفاده نمیکند. این امر موجب میشود تصمیمات معاملاتی بر مبنای سیگنالهای واضح و شفاف اتخاذ شوند.
- انطباق با بازار: تحلیل پرایس اکشن به معاملهگران امکان میدهد تا با حرکات واقعی بازار همگام شوند و تصمیمگیریهای خود را منطبق با روندها و الگوهای قیمتی موجود انجام دهند. این موضوع به معاملهگران کمک میکند تا به شکل موثرتری با جریان اصلی بازار همراه شوند.
- انعطافپذیری: پرایس اکشن قابلیت اجرا در انواع محیطهای بازاری را دارد و میتواند در شرایط روندهای صعودی، نزولی و محدودهای به کار گرفته شود. این انعطافپذیری موجب میشود معاملهگران بتوانند استراتژیهای خود را به شکل متنوع و موثرتری اجرا کنند.
معایب:
- ذهنی بودن تفسیر: تفسیر الگوهای پرایس اکشن تا حدی ذهنی و شخصی است و ممکن است از معاملهگری به معاملهگر دیگر متفاوت باشد. این امر میتواند منجر به اختلاف نظر و عدم اطمینان در تصمیمگیریهای معاملاتی شود.
- عدم قابلیت پیشبینی: پرایس اکشن صرفاً به تحلیل حرکات قیمتی در گذشته میپردازد و قابلیت پیشبینی آینده را ندارد. این محدودیت میتواند در شرایط بازارهای پرنوسان و متلاطم با چالشهایی همراه باشد.
- نیاز به مهارت و تجربه: برای استفاده موثر از تحلیل پرایس اکشن، معاملهگران نیاز به مهارت و تجربه قابل توجهی دارند تا بتوانند الگوهای قیمتی را به درستی تشخیص داده و تفسیر کنند. این امر ممکن است برای معاملهگران تازهکار چالشبرانگیز باشد.
تعریف کندل استیک (Candlestick)
نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میلهای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن میباشند. کندل استیک به معنای شمعدان است و اولین بار توسط ژاپنیها برای نمایش قیمت در بازارهای مالی مختلف ابداع شد. در حال حاضر استفاده از کندل، متداولترین روش نمایش تغییرات قیمت در یک بازه معاملاتی است که در بازارهای مالی مختلف در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. بازه معاملاتی همان زمانی است که فرایند خرید و فروش در آن انجام میگیرد.
کندل استیک یک روش نمایشی برای نمودارهای قیمتی است که اصولاً برای نمایش تغییرات قیمت در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این روش نمایشی از ژاپن برگرفته شده است و بر اساس مفهوم شمعهای روشن و خاموش کار میکند.
هر کندل استیک شامل چهار قسمت اصلی است:
- بدنه (Body)
- سایه بالا (Upper Shadow) و سایه پایین (Lower Shadow): سایه بالا و سایه پایین نشاندهنده محدوده بین بیشترین و کمترین قیمت در آن بازه زمانی هستند.
- قیمت بازشدن (Open) و قیمت بسته شدن (Close): نشاندهنده باز و بسته شدن قیمت در یک بازه زمانی مشخص است.
کندل استیک به معاملهگران و تحلیلگران امکان تشخیص الگوهای قیمتی و رفتار قیمت را میدهد. الگوهای مختلفی وجود دارد که به عنوان نشانگرهای تغییرات قیمتی و سیگنالهای معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند. با تجزیه و تحلیل الگوهای کندل استیک، معاملهگران میتوانند نقاط ورود و خروج معاملات را شناسایی کنند و تصمیمات معاملاتی بهتری را اتخاذ کنند.